- ۰ نظر
- ۰۷ مهر ۹۲ ، ۲۰:۳۰
این روزها مشغول مطالعه کتاب "قالب تشکل وتشکل غالب "بودم که چند روز پیش تمام شد.خیلی از خواندن این کتاب لذت بردم.مخصوصا از بخش رفتارهای نشکیلاتی ائمه معصومین که برایم خیلی جذاب بود.
نمیدونم چرا این چندوقت حس وحال وبلاگ نویسی را ندارم .خیلی دوست دارم از این حس وحال بیرون بیایم و زود به زود وبلاگم را به روز کنم.
بالاخره شاخ غول شکسته شد و باشگاه نجوم خردادماه رو برگزارکردیم. از همین جا از تمامی دوستانم که در برگزاری این باشگاه کمک کردند تشکر می کنم البته انتقاداتی هم به این جلسه شد که ان شاء الله در باشگاه این ماه با کمک دوستان برطرف خواهیم کرد.برای مشاهده گزارش این باشگاهاینجا کلیک کنید.
اقای احمدی نژاد روز چهارشنبه بعد از اخبار ۲۱گفتگوی خبری دارد فکر می کنم گفتگوی خیلی جذاب وچالشی از آب در بیایید خیلی دوست دارم از ابتدا این برنامه را رصد کنم و دیدنش را به شما توصیه می کنم چون حدود یک سال دوسالی هست که اقای احمدی نژادد می گوید در آخر می گوییم .امیدوارم آنچه بیان می شود به خیر وصلاح این نظام اسلامی باشد.ان شاءالله
امام باقر(ع):اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ یَقى بِالتَّقوى عَنِ العَبدِ ما عَزُبَ عَنهُ عَقلُهُ وَیُجَلّى بِالتَّقوى عَنهُ عَماهُ وَجَهلَهُ؛خداوند به وسیلهتقوابنده را حفظ مى کند از آنچه که عقلش به آن نمى رسد و کور دلى و نادانى او را بر طرف مى سازد.
حضرت محمد(ص): تَمامُ التَّقوى اَن تَتَعَلَّمَ ما جَهِلتَ وَتَعمَلَ بِما عَلِمتَ؛تمام و کمالتقوااین است که آنچه را نمى دانى بیاموزى و بدانچه مى دانى عمل کنى .
برنامه امروز دیروز فردا را یک برنامه خیلی قشنگیه.در این برنامه که پریشب با حضور دکترعباسی برگزار شد ایشون یک نظری را در مورد واقعه طبس دادند با اینکه جالب بود ولی یه کمی همه را تکون داد بطوریکه طرف مقابل به مخالفت با این نظر برخاست و موضع گیری کرد.مضمون نظر این بود که آنچه که باعث شد کودتای نظامی امریکا برای ازاد کردن عوامل لانه جاسوسی به شکست بخورد طوفان شن نبود بلکه هلی کوپتر های فرسوده امریکا بود چون در این طرح بعد از ازاد کردن گروگانها هلی کوپترها باید در ایران می ماند وبا یک هواپیما به امریکا می رفتند اینها تصمیم گرفتند که از این هلی کوپتر ها استفاده کنندو... .برای خواندن مشروح این برنامهاینجا کلیک کنید.
انسان اگه این جور مسائل را به دیده افلا یتدبرون نگاه کنه خیلی از مسائل عایدش می شود و ممکن است نه نه،قطعا نگاه و رفتارش نسبت به مسائل جاری زندگی عوض می شود... .می خواهم خاطره ای را امشب در وبلاگم بگذارم که تا به حال به هیچ کس نگفتم و اون اینه که در ماراتن مسیه سال ۸۳ که شرکت کردم (شبی است تمام رصدگران با تجربه آسمان شب با هم در رصد اجرام سماوی به رقابت می پردازند) شبی واقعا به یاد ماندنی وتجربه ای فوق العاده لذت بخش برایم بود.در این ماراتن از اذان شب تا موقع به اصطلاح گرگ ومیش هوا باید ۱۱۰جرم سماوی و چند جرم دیگر که در فهرست های دیگر هست را با تلسکوپ پیدا کنیم ونشان داور بدهیم.خوب اون شب ما خیلی خوب داشتیم کار میکردیم و مشکلی به جز خستگی راه ودر حدود ۴۸ساعت بی خوابی نداشتیم!.من برای مقطعی کوتاه به کمک یکی دیگر از دوستان اصفهانی رفتم،هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که برادرخوبم اقامهدی امد وگفت احمد بدوبیا ام ۸۱و۸۲را ببین.من که تا اون لحظه فقط عکس این دوکهکشان رادر مجلات دیده بودم بی درنگ کار را رها کردم و آمدم.می دانستم چه صحنه ای را باید ببینم دوکهکشان در میدان دید تلسکوپ آن هم در یکی از تاریکترین نقاط ایران و ازطرفی در ایده آل ترین شرایط رصدی...دیگه بهتر از این نمی شه ،باید صحنه زیبایی مجموعه این شرایط خلق کند .خلاصه وقتی که چشمم را در به دهانه چشمی تلسکوپ گذاشتم ،شاهد یکی از زیباترین صحنه های جهان بودم ،با دقتی خاصی به جزئیات دقت می کردم،از این کهکشان به اون کهکشان می پریدم !و لذت می بردم و از عظمت پروردگار و زیبایی این دو کهکشان در دلم الله اکبر الله اکبر می گفتم... .واقعا حسابی تحت تاثیر عظمت و زیبایی این دو کهکشان قرار گرفتم بطوریکه تا دو سه روز نصف شب از خواب بیدار نمی شدم بلکه جاکن می شدم و بلافاصله به یاد این دو کهکشان می افتادم....
راستی تا یادم نرفته سایت رو معرفی کنم ، ببینید و لذت ببرید.اینجا کلیک کنید.
وقتی که به مغازه رسیدیم ، مغازه بسته بود همه مثل صف نانوایی پشت سرهم ایستادیم یک دفعه یکی از بچه ها گفت برنج برنج... یکی دیگه هم مقوای قیمت میوه را از درخت کند وایستادسر خیابان شروع به میوه فروختن کرد!وخندیدن شروع شد...
برای مشاهد قسمتی از این فیلماینجا کلیک کنید.
این عکسدر تاریخ ۰۸/۰۸/۱۳۸۸تحت عنوان دختران دانشجو ایرانی بعنوان عکس ماه بر روی خروجی سایت نشنال جئوگرافی رفت. این عکس که در قسمت فرهنگ و مردم گذاشته شد دختران مازندرانی (بارفروش) را معرفی می کند. عکاس این عکس، Maynard Owen Williams که در سال ۱۳۴۵شمسی فوت کرده است و معلوم است که این عکس در زمان رضا شاه گرفته شده اما سوالی که مطرح می شود این است که با وجود دوربین های پیشرفته عکاسی و عصرفناوری و ارتباطات چرا این عکس که مربوط به حدود ۷۰،۸۰سال پیش است، الان و در این مقطع کنونی به عنوان فرهنگ ایرانی به مردم جهان نشان داده می شود؟اصلا چه لزومی داشت این عکس نمایش داده می شد؟یاحداقل تاریخ فوت این عکاس نوشته می شد تا متوجه شویم که این عکس از چه زمانی است-بیاد بیاورید تمامی حملاتی که در این چند ساله به این نظام اسلامی شده است- تحریم عکاسان ایرانی، استفاده از نام جعلی خلیج ع ر ب ی از دیگر موارد ضدایرانی این سایت است.برای دیدن صفحه موردنظراینجا کلیک کنید.
به نظرشما با اقدامات ضد ایرانی آمریکا ،چگونه بغض خودمان را نسبت به این سیاست نشان دهیم؟
بنا به پیشنهاد آقای رحیمی چندروزیه دارم سایتهایی که مسابقات بین المللی عکاسی نجومی را برگزار می کنند ،رصد میکنم تا بعنوان خبر برای سایتهای مربوطه بفرستم.بدلیل اینکه در اواخر سال۲۰۱۲هستیم تقریبا این مسابقات تموم شده به جز یک سایت که هنوز شرایطش را اعلام نکرده.
دیشب به علی حمید گفت عمو در مورد پروین اعتصامی میخواهم انشا بنویسم و بر برام تو اینترنت مطلب جورکن.گفتم اینرنت نیاز نیست تو کتابخونه عمومرتضی دیوان پروین اعتصامی هست واز اون استفاده کن... . خلاصه چند خطی در موردش گفتم ونوشت وبعد هم شعری که برای سنگ قبرش سروده و خیلی هم دوست دارم چاشنی انشا کردم.
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و زهر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چو بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنتگاه
خاطری را سبب تسکین است
امروز یکی از بچه تو دانشگاه دیدم وبه من گفت: رحیمی استاد تحقیقتا در سمینار دانشگاه نجف اباد ارائه کردوتو میتونی تو دردسرش بیندازی .من گفتم ولش کن .... . اخه چندین بار به من گفت تحقیقتا بیا تکمیل کن تا یه جایی ارائه بدیم ولی من خودم کوتاهی کردم حتی سازمان برنامه ریزی و بودجه رفتم که در برگشت از شدت بارندگی خیس اب شدم ولی پیگیری نکردم حتی روز عقد مهدی هم ساعت ۴ بود که باز هم ازم پرسید چیکار کردی من گفتم هیچی.